جنبش عليه فقر٬ قرارداد تهران٬ و سالروز ٢٢ خرداد
سياوش دانشور

"بيکارى٬ بيکارى"
روز سوم خرداد سالروز "آزادى خرمشهر" بود. اينروز براى سالهاى طولانی وسيله اى براى تبليغات ناسيوناليستى و ضد عرب و مرهمى براى سرکشيدن جام زهر توسط خمينى در پایان جنگ ارتجاعى ايران و عراق بود. هنوز هم رويدادهاى دهه اول جمهورى اسلامى وسيله رقابت جناح ها و اثبات داشتن حق آب و گل هر جناح بر جمهورى اسلامى است. مير حسين موسوى اين روزها فرصتى پیدا کرد تا در مورد "اسلام رحمانى خمينى" و "افتخارات خودش و حماسه دفاع مقدس" بگويد و تلويحا نامربوطى جناح حاکم را به نظام اسلامى نشان دهد. احمدى نژاد هم به خرمشهر رفت تا در سالروز آزادى آن عر و تيز اسلامى – ناسيوناليستى – اتمى کند. طنز مضحکی است، اگر قرار باشد مردم در سالروز "آزادى خرمشهر" علقه هاى "دفاع از ميهن اسلامى" شان گل کند٬ ناچارند امروز پشت پرچم احمدى نژاد براى مقابله با "اجانب" بسيج شوند. اين خاصيت مشترک ناسيوناليسم براى همه جناح هاى سرمايه دارى اعم از حکومتى و اپوزيسيونى است. اما مردم محروم دست رد به سينه هر دو زدند. نه کسى علاقه اى به زنده شدن خاطره بمب و موشک و قتل عام و آوارگى و اعدامهاى آنروزها دارد و نه عرق ناسيوناليستى – اتمى براى شکم گرسنه نان ميشود.  

جنبش عليه فقر در مراسم سالروز "آزادى خرمشهر" و در مقابل چشم جهانيان بطور علنى اعلام موجوديت کرد. از همان ابتداى سخنرانى احمدى نژاد٬ فرياد "بيکارى٬ بيکارى" توسط بخشى از جمعيت بالا گرفت. صداى اعتراض تا اين حد رسا بود که صداى احمدى نژاد را حين سخنرانى تحت الشعاع قرار ميداد و او را ناچار کرد که بگويد "دولت خدمتگزار شماست و براى آبادى استان و رفع بيکارى تلاش ميکند"! "بيکارى٬ بيکارى" يعنى احمدى نژاد و شرکاى جمهورى اسلامى از هر جناح و دسته٬ حرف مفت نزنيد! درد مردم نان است٬ کار است٬ آزادى است٬ رفع تبعيض است٬ رفاه است! "بيکارى٬ بيکارى" يعنى صداى ارتش عظيم بيکارى که هر سال يک ميليون به آن افزوده ميشود. يعنى صداى کارگران گرسنه اى که فقط امسال در اثر تعطيلى صنايع و اخراج و بيکارسازى وسيع بيش از ٣٠٠ هزار کارگر بيکار به صف آنان ملحق شده اند. "بيکارى٬ بيکارى" يعنى بساط افتخارات اسلامى- ناسيوناليستى تان را جمع کنيد٬ سونامى جنبش عليه فقر در راه است. منبعد اين جنبش است که تعيين ميکند جدال جناح هاى متفرقه حکومتى و بورژوازى ايران چه چهارچوبى بگيرد. کمونيسم کارگرى بايد تضمين کند که اينطور بشود.

و اين اتفاق بسيار مبارکى است. کارگران گرسنه روز "آزادى خرمشهر" را به روز اعتراض عليه حکومت فقر و بيکارى و رئيس جمهور آن تبديل کردند. کارگران خرمشهر راه را نشان داده اند.

***

"ترکمانچاى" يا "فتح المبين"؟
قرارداد و توافق تهران برسر معاوضه اورانيوم با عکس العمل متفاوتى در سطح حکومت و بيرون حکومت روبرو شده است. دولت احمدى نژاد که زير فشار تحريمها عقب نشست٬ ميخواهد هر سياستش را "پيروزى در مقابل استکبار جهانى" بنامد و لقب "فتح الفتوح و فتح المبين" به توافق تهران داده است. جناح مقابل که معتقد است خودش بهتر ميتواند پرونده هسته اى را مديريت کند٬ به اين قرارداد لقب "ننگين" و تکرار "ترکمانچاى" داده است. هواداران اردوى موسوى در اپوزيسيون نيز همين خط را کمابيش دنبال ميکنند. عده اى ميگويند مهم نيست احمدى نژاد توافق کرده٬ اگر به نفع منافع ايران است بايد عليرغم اختلافها حمايت کنيم. عده اى ميگويند خير اين قرارداد "عزت ملى" را خدشه دار کرده است. خلاصه توپخانه ها روى گرایش ناسيوناليستى تنظيم شده اند و از هر سو شليک ميشوند. دليل اين امر البته روشن است: پلاتفرم بورژوازى ايران از بخشهاى مختلف هيئت حاکمه تا اپوزيسيون بورژوائى در اساس يکى است و ناسيوناليسم و "افتخارات ملى" يک ستون اساسى آنست.  

اما مسئله طبقه کارگر و جنبش کمونيستى کارگرى پروژه هسته اى نيست. کارگران چند سال پيش در مراسم اول مه اعلام کردند که "انرژى هسته اى نميخوايم"! موضع طبقه کارگر دنيائى عارى از سلاح هسته اى و همزيستى مسالمت آميز مردم منطقه و دنيا براساس يک اتحاد انترناسيوناليستى کارگرى است. کارگران خواهان خلع سلاح همگانى هستند. کارگران ميخواهند علم در اختيار پيشرفت و آسايش بشر باشد نه در اختيار قلدرى بورژوازى در منطقه و جهان. "ترکمانچاى يا فتح المبين" ممکن است براى اين يا آن جناح ناسيوناليستى منشا افتخار يا ذلت باشد٬ براى طبقه کارگر اما اساسا نامربوط و سم است. اين تبليغات هدفى جز بسيج بخشهائى از طبقه کارگر پشت سياستها و پلاتفرم ارتجاعى ناسيوناليستى طبقه حاکم ندارد.

حکومت کارگرى در فرداى پيروزيش تمامى قراردادهاى اسارتبار را لغو خواهد کرد.

***
در راهپيمائى چه ميگوئيد؟
موسوى و کروبى منتظر مجوز اند که در سالروز ٢٢ خرداد در خيابانها راهپيمائى کنند. گيريم مجوز را شخص شخيص رهبر دم منزل شان فرستاد. در روز ٢٢ خرداد چه خواهند کرد و چه خواهند گفت؟ غير از اينست که ميخواهند پرچم "امام" بر فرق سر نسل جديد هم کوبيده شود؟ غير از اين است که خواهان اجراى فلان فصل قانون اساسى نظام اسلامى شان هستند؟ غير از اينست که ميگويند حکومت جا باز کند که بقيه خوديها هم داخل کشتى نظام شوند؟ غير از اينست که با راديکاليسم و سرنگونى طلبى در پائين با آيه "خشونت نه" مرز قرمز بکشند؟ غير از اينست که قسم بخورند دلسوز نظام اند و براى جلوگيرى از سقوط آن بميدان آمدند؟

اما در ايران چيزى عوض شده است و سرجايش برنميگردد. اين تصور که در سالروز ٢٢ خرداد و بعد از گذشت يکسال از رويدادهاى هولناک و افت و خيزهاى سياست٬ ميتوان جامعه را به قبل از نمايش انتخابات برگرداند يک توهم پوچ است. اين تصور که با سرکوب و قتل و اعدام ميتوان مردم را به سکوت کشاند و امنيت را با شمشير خونين اسلام مستقر کرد يک توهم پوچ تر است. هر دو سياست به بن بست رسيدند چون پاسخى به سوالات اساسى که موجد بحران اند نداشتند.

قانون جنگ بقاى حکومت اسلامى تابع موعظه هاى اخلاقى- اسلامى نيست. اگر دو جناح حکومت نه ميتوانند تماما پيروز شوند و نه ميتوانند تماما تسليم شوند٬ دليلش نخواستن شان نيست بلکه نتوانستن شان است. اينها از هم نترسيده اند از مردم و واکنش جامعه به رفتارهايشان ترسيده اند. هر دو ميدانند اگر کمى تندتر بتازند در پائين غوغا ميشود. سرکوب و دستگيرى موسوى ها بهانه يورش به خامنه ايها ميشود و بقول خودشان "هزينه بردار" است و تهاجم موسويها موجب تهاجم مردم به اساس جمهورى اسلامى ميشود و "هزينه اش" بسيار بيشتر است. هر دو براى حفظ حکومت و آنطور که اينروزها صريح تر بيان ميکنند "براى مقابله با سقوط نظام" تلاش ميکنند. ترديدى نيست که هر دو جناح دنبال فرصتى براى عقب راندن و حذف بيشتر حريف اند. همانطور که مردم در پائين دنبال فرصتى براى جارو کردن کل اين نظام منحوس اند.

بالائيها تنها زمان نميخرند٬ زمان برايشان نيز تنگ تر ميشود. چون جامعه با سکوت آنها و با انتظار آنها نه ميتواند سکوت کند و نه ميتواند منتظر بنشيند. پائينى ها خود را مقيد نشست و برخاست موسوى و کروبى براى تطهير جنايات خمينى و يا مشاعره در باره قانون اساسى نخواهند کرد. نان و آب و اجاره خانه و حق داد زدن که اينها سرش نميشود.

اول مه ٨٩ و عزم کارگران٬ اعتصابات رو به گسترش کارگرى٬ اعتصاب و اعتراض در کردستان و دانشگاهها٬ تهاجم به جمهورى اسلامى در خارج کشور٬ و فرياد "بيکارى٬ بيکارى" کارگران خرمشهر تکان خوردن جنبش سرخ است. در سالروز ٢٢ خرداد چيزى عوض شده است و سرجاى سابقش برنميگردد!

***
٢۵ مه ٢٠١٠